یادمه همش با خودم میگفتم از روزی که تلخ ترین اتفاق برام بیوفته که همین ازدواجش باشه یا تموم شدن کارام به صورت قانونی و نفس راحن کشیدن
از فرداش حالم عالی باشه و موفق ترین ادم روی بشم
با "ترین" کاری ندارم
اما باید طوری باشم که روزی خدارو هزار بار شکر کنم بخاطر اینکه از زندگیش رفتم بیرون و راه موفقیت برام بازه بازه
اینکه طوری باشم که اون هر لحظه هر ثانیه به نبودن من حسرت بخوره
البته بازم نه ولش کن
من برای خودم تلاش کنم از همه دلچسب تره
نه برای اینکه اون رو بسوزنم یا بخوام حسرت به دلش بذارم
بهترین تصمیم اینه که به جایگاهی برسم که لیاقتش رو دارم وازش لذت میبرم
به جایی برسم که بدرخشم
به اهدافم برسم که چند سال اینده وقتی به الان نگاه میکنم کیف کنم که از سخت ترین لحظه ها با سربلندی اومدم بیرون حالا بهترین شرایط رو برای خودم درستش کردم
این از همه دلچسب تر و واقعی وقتی برای خودم و سربلندی خودم برای اینده خودم برای زندگی خودم تلاش کنم نه خسته میشم بلکه انرژی مضاعفی هم بدست میارم
اینکه با هدف و برنامه پیش برم و بدونم میخوام به کجا برسم و به کجا دارم میرم
دیگه تو سن 26 سالگی که 2ماه از اخراشه..یا 27..! اخر من این سن رو نتونستم حساب کنم
اما احساس یه ادم 24ساله رو دارم
من امروز دقیقا تو همون روزی ایستادم که بهش همیشه فکر میکردم که فرداش روزهام رو عالی بسازم
متشکرم خدا جون
بانو جان این پست عاااالی عااالی عااالی بود . دوست دارم همه ی کسانی که متارکه رو تجربه می کنند همین فکر و هدف رو تو زندگی جدید دنبال کنند اتفاقا امروز جواب یکی از کامنت هایی که تو وبلاگم میدادم همین بود .
عزیزم دوستت دارم و برات بهترین ها رو ارزومندم
ممنونم مهربانو جان..
اره تجربه تلخیه..اما ادم رو عجیب قوی میکنه
به خاطر روحیه خوبی که داری تحسینت میکنم .ایول
درسته واسه خودت پیش رفت کن واسه خودت لذت ببر.واسه خودت زندگی کن
تو موفقی
متشکرم