خیانت

خیانت در انظار عمومی تعبیری مختلفی داره

مثل خیلی از کارها خیلی از مسائل،دیدگاه ها هم متفاوت

اما تعبیر من از خیانت خیلی جزئی تره..

خیانت از نظر من جنسی نیست صرفا

خیانت از نظر من همون بلاک کردن یعنی تو جایی هستی که نباید باشی و من رو بلاک میکنی که پیدات نکنم..

خیانت اون لحظه ی هستش که بهت زنگ میزنم و تو تماس من رو می بینی و میذاری تو جیبت ولی سرت رو میگیری بالا من رو میبینی و هول میشی.

خیانت اینه که من زنگ میزنم و تو داری قدم هات رو تند تر میکنی تا بری سر کوچه وایستی تا اون با ماشین شاسی بلندش بیاد سوارت کنه و من هم پشت خط بوق های ممتد تو بمونم..

خیانت اون گلی که روی میز توست و من میدونم از طرف کیه..

خیانت اینه که من رو به خاطر خندیدن دعوا میکنی و خودت بلند با یه دختر می خندی..

خیانت آن است که تو مدام به ناحق طرف مقابل را مقصر جلو میدهی و

او

از روی علاقه اش به تو خودش را مقصر میداند..

خیانت فقط جسمی نیست

خیانت یعنی برای هردو نفر عطر بخری..

خیانت تمام لحظه هایی که تو باید باشی و نیستی و جایی دیگری هستی

هرچند من بدونم و ندونم..

خیانت یعنی دروغ

یعنی هربار،هربار..

خیانت یعنی تو حتی از باوری که به خودت دارم تعجب میکنی اما راه ت رو ادامه میدی

خیانت همخوابی نیست.

خیانت لمس کردن نیست..

گاهی وقتی احساسی درگرو قلب تو می تپد و

تو درپی کسی دیگری هستی

خیانت کردی

گاهی خیانت های روحی

جبران ناپذیرند

و اگر این جهان بوم رنگ کارهای ماست باید منتظر باشیم

برای

 خیانت..

دروغ

ناراستی را..

 و در آخر خیانت یعنی سو استفاده از اعتماد دیگری..