-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 بهمن 1395 10:36
کاش یه روزی از خواب بیدار شم و نباشی
-
خیانت
پنجشنبه 2 دی 1395 11:33
خیانت در انظار عمومی تعبیری مختلفی داره مثل خیلی از کارها خیلی از مسائل،دیدگاه ها هم متفاوت اما تعبیر من از خیانت خیلی جزئی تره.. خیانت از نظر من جنسی نیست صرفا خیانت از نظر من همون بلاک کردن یعنی تو جایی هستی که نباید باشی و من رو بلاک میکنی که پیدات نکنم.. خیانت اون لحظه ی هستش که بهت زنگ میزنم و تو تماس من رو می...
-
مردان واقعی دزدیده نمیشن..
سهشنبه 16 آذر 1395 08:47
میدونی هیچ وقت نباید به احساس زنانه ی زنی شک کرد اینا من به خوبی در رابطه با تو یاد گرفتم.. تمام وجود من از حضور زنی دیگر به من هشدار میداد.. و خیلی چیزها رو دیدم و تو گفتی نیست من باور کردم چون به تو ایمان داشتم.. میدونی.. وقتی کسی رو از اعماق وجودیت دوست داری.. حس ششم نسبت به اون طرف بیدار میشه.. من نمیدونم چرا...
-
اگر تو نبودی..
شنبه 6 آذر 1395 08:38
اگر تو نبودی.. کسی که می بوسید و می بوئید... بی شک میگفتم من دیوانه ای بیش نبودم.. اما تو آنقدر کتمان وار میگذری.. مرا به شک وا میداری.. که تو سالمی.؟!!
-
برف پاییزی
سهشنبه 2 آذر 1395 11:36
صبح برفی سلام.. هنوز زندگی خوشگلیاش رو داره.. هنوز اسمان برفی زیباترین و قشنگترینه
-
تو رسیده باش
دوشنبه 24 آبان 1395 09:12
امروز.. همان صبح 3 سال پیش است... با این فرق که من اینبار بزرگ شدم.. "همیشه آماده باش تا اشتباهات دیگران را ببخشی.. بی ادبی شان را خیانت شان را بی عقلی شان را و تهمت شان را.. این ها نشانه ی عدم بلوغ روحی آدم هاست. آدم های نارس از این چیزها زیاد دارند. تو رسیده باش و بالغ با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت کنی یا سرزنش...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آبان 1395 08:56
میدونی.. ادم وقتی به کسی علاقمند میشه..جز جز وجودش رو حس میکنه تک تک رفتارش.. تک تک تمام وسایلی که بهش مربوطه.. ببین من حتی ظرف انار تورو هم می شناسم.. فلاکس کوچیک قهوه اتم می دونم..می بینم که امروز میذاریش تو نایلون. اما نمی فهمم چرا.. و حالا همه اینا دست این زنه اس.. ببین من نمیدونم تو به چی فکر میکنی.. یا حتی چرا...
-
تو با من
شنبه 15 آبان 1395 11:01
در ابریشم عادت آسوده بودم.. تو با بال پروانه من چه کردی..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آبان 1395 14:20
پرم از فرو ریختن..
-
تو تکیه گاه دنیای دخترونش نبودی.
شنبه 8 آبان 1395 15:53
کل هفته گذشته گریه کردم هروز هروز هر لحظه اشکام میومد و فقط فقط خودم می دونستم چرا نمیدونم تو تو این 3سال یکبار چنین حالی بهت دست داد؟! یا نه..غرق در وصال یار جدید بودی..! هنوز نمیدونم چی اون رو به من ترجیح دادی اگر الان بودیم 1 ماه دیگه دهمین سالگرد زندگیمون رو جشن میگرفتیم یعنی یه دهه،یک عمر.. برای کسی توضیح ندادم...
-
من نمیتونم تحمل کنم..
سهشنبه 4 آبان 1395 18:17
من من نمیتونم با کسی باشم من فوبیا خیانت دارم من من نمیتونم از من نیست من هم خودم رو اذیت میکنم هم تورو بهتر هرکسی راه خودش رو بره از اینکه تو زندگیمی از اینکه تو حال و هوامی از اینکه انگیزه زندگیم شدی ازت ممنونم اما من نمیتونم من نمیتونم تحمل کنم من نمیتونم و تو هم نمیتونی تمام روحیات من رو درک کنی من اس ام اس های...
-
شال گردن
دوشنبه 3 آبان 1395 08:54
دانه های آبان را سر انداختم سی دانه.. یک عشق از زیر، یک خوشی از رو تا گره بخورند در هم شالی شود بروی دوشت تا از سردی روزگار نرنجی عشق من..
-
نصفه نیمه
یکشنبه 2 آبان 1395 10:27
من دوست داشتن نصفه نیمه حالیم نمیشه من دوست داشتن کم هم حالیم نمیشه من رو باید کامل دوست داشته باشی من باید کامل دوستت داشته باشم من از امدن نیامدن بدم میآید.. من از نصفه نیمه بودن من صاحب این احساس ام. من تماما مالک این رابطه ام.. من بچه نیستم حوصله دنبال بازی هم ندارم یا من را دوست داری یا نداری من دوست داشتن گاه به...
-
روح منی..
شنبه 1 آبان 1395 13:48
نگاه نمیکنه غرق کار..یا هرچی چیز دیگه..حواسش به من نیست و این بدترین اتفاقه.. سر ناهار.. برنج میپره تو گلوم.. میره برام آب میاره.. تعجب!! جلوی این همه همکار.. باز سرفه های لعنتی.. باز گلوم تحریک شده.. سرفه سرفه.. سعی میکنم سر ناهار کنترل کنم خودمو.. بعد ناهار پشت میزم.. سرفه سرفه.. می بینم که میره بیرون.. چند دقیقه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 آبان 1395 08:42
بی حوصله ترینم..
-
عمر
سهشنبه 27 مهر 1395 08:48
نشسته رو به رویم.. از گر گرفتگی گاه بی گاهش می گوید.. کمی حدس سرما خوردگی را میده.. دوباره یه حدس دیگه.. انگار واسه گفتن حدس اصلی خودش هم مردد و کمی دلهره داره... اروم میگه شاید هم مال یائسگی باشه.. دلم می گیرد.. حرفش مثل پوتک است. نه زود است..خیلی زود.. همیشه یادمه جون تر که بود موقع جر و بحث با بابام میگفت..اینا همه...
-
خنده های از ته دل
دوشنبه 26 مهر 1395 09:10
زنگ می زند قربان صدقه ام می رود می خندانتم می خندم از ته دل انقدری که اشکهایم سرازیر می شوند قربون صدقه خنده هایم میرود. میگویم دل تنگتم.. میگوید من بیشتر.. خواستم شارژت کنم.. حالا برو سر کارت دوست داشتنی ترین من عشق من عاشقانه دوستت دارم خالصانه * آبدارچی میاید و میخندد..میگوید صدایت تا طبقه سوم میاید خوشحالم که...
-
با گرمای عشقم برای تو می بافم
یکشنبه 25 مهر 1395 09:00
مدتی تو مغزم افتاده که برای عشق جان شال گردن ببافم دیروز رفتم کاموا خریدم.. تا امروز یکبار هم این کار رو انجام ندادم... از مامان کمک گرفتم و دیشب کلی تمرین کردم.. این اولین بار و من خیلی هیجان دارم.. عشق من ،من با تمام وجودم و گرمای عشقم به تو می بافم رج به رج..گره به گره..بند بند عشق من است که برای تو بافته میشود...
-
روزهای زندگی من
یکشنبه 18 مهر 1395 08:57
بعد از فشارهای تحمل شده طی این 3 سال آتی دچار مشکل افت انرژی میشم تنها میتونم همین اسم رو روش بزارم وقتی کسی باهام بحث میکنه..داد میزنه و به کل دعوا میکنه بهم فشار میاد و یکباره تمام انرژیم تحلیل میره و بی حال میشم در حد افتادن و باید دراز بکشم نای حرکتی ندارم و نمیتونم به چیزی فکر کنم دیروز که با خواهر جان سر کتاب...
-
تو
دوشنبه 12 مهر 1395 11:44
صدای تو شوق زندگی ست در من دلتنگی ات امانم را بریده دل تنگ آغوش توام دل تنگ وجودت دل تنگ بودنت دل تنگ عطرتت.. دل تنگ هر انچه مربوط به توست..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 مهر 1395 14:22
همواره دوری تلخ ترین اتفاق زندگی بشریت است.
-
روزهای نبودنت در جمعه 2برابر است
شنبه 10 مهر 1395 14:20
سعی میکنم بخندم و صدام پر از انرژی باشه مامانم همیشه میگه مرد وقتی از خونه دور ه از تو دور باید با انرژی باشی که دلتنگیش اروم باشه بهم گفت قربون خندیدن و صدات بشم دلم برات تنگ شده و من سکوت کردم خودش هم.. پر از بغض شدم..اما خوب باز خندیدم گفت از خودت عکس بفرست تند تند و کمی حرف زدیم و قطع 6 روز که نیستی 5شنبه و جمعه...
-
بلاخره عوض شد
چهارشنبه 7 مهر 1395 09:52
قرارداد 3ماه بعدی رو امضا کردم.. دوباره وضعیت تاهلش متاهل بود دیگه بس بود 1سال و 4ماه این اسم تو قراردادم بود رفتم پیش مسئولش خانوم خوبیه و در جریان کارای منه بهش گفتم این کلمه من رو اذیت میکنه خیلی زیاد و گفت به جز مالی و اداری جایی نمیره گفتم همین برام مهمه که نباشه گفت همین گفتم همین رفت پشت سیستم اداری عوضش کرد و...
-
بی تو
دوشنبه 5 مهر 1395 12:06
هفته دیگه داره میره ماموریت.. یک هفته تا 10 روز.. حال مرا با رسم شکل تصویر کنید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 مهر 1395 11:03
یادمه همش با خودم میگفتم از روزی که تلخ ترین اتفاق برام بیوفته که همین ازدواجش باشه یا تموم شدن کارام به صورت قانونی و نفس راحن کشیدن از فرداش حالم عالی باشه و موفق ترین ادم روی بشم با "ترین" کاری ندارم اما باید طوری باشم که روزی خدارو هزار بار شکر کنم بخاطر اینکه از زندگیش رفتم بیرون و راه موفقیت برام بازه...
-
چون میگذرد...غمی نیست
یکشنبه 4 مهر 1395 09:15
شنبه گذشته عروسی گرفت!! شنیده بودم زنیکه گفته برام مهم نیست صیغه ام باشم مهم نیست اما کسی حرف من رو باور نکرد !! نمیدونم منم باز دیشب بعد از یک هفته شنیدم نگم حالم رو.. بگذریم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 مهر 1395 16:18
کتاب زن کامل تموم شد گرچه خیلی طول کشید اما رفت برای دور دوم امروز هم برم اون کتاب حقیقی باربارا رو بخرم بخونم چهار اثر دنیایی کتاب باید بخونم کلی کار نیمه تموم دارم پاییز جان من
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 مهر 1395 08:52
من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم..
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مهر 1395 10:54
من و تو بستنی دل تنگی من همیشه دل تنگ توام.. عاشقانه
-
دلتنگی/کار/زندگی/من/تو/
چهارشنبه 31 شهریور 1395 08:32
به ایمو زنگ زده صداش خسته اس کمی هم کلافه از صبح بیرون بوده و دنبال کاراش بهش میگم به کارات رسیدی میگه یعنی چی میگم هر کاری که داشتی میگه کارام همیشه هست گفتم انشا... همیشه کارات باشه از این به بعد باید به جاش بگم روز خوبی داشتی خیلی دل تنگشم..