میدونی..
ادم وقتی به کسی علاقمند میشه..جز جز وجودش رو حس میکنه
تک تک رفتارش..
تک تک تمام وسایلی که بهش مربوطه..
ببین من حتی ظرف انار تورو هم می شناسم..
فلاکس کوچیک قهوه اتم می دونم..می بینم که امروز میذاریش تو نایلون.
اما نمی فهمم چرا..
و حالا همه اینا دست این زنه اس..
ببین من نمیدونم تو به چی فکر میکنی..
یا حتی چرا اینکارا رو میکنی..
اما بسه..
من به یه ادم دوبار فرصت نمیدم که به روح ام شلیک کنه..
تمام مدتی که زنگ زدی گفتم شاید قضاوت بیجایی میکنم.
اما دیگه برای امروز بسه..
من یکبار به خاطر تمام این کارا حالا به نوعی دیگه ضربه خوردم..
ولی اگر اینکه این دفعه مدل کارا به روز تر اما باز من ضربه بخورم...من یه احمقم.
و من
نمیخوام یه احمق باشم..
مرسی از حضورت که تو زندگیم داشتی..
اما حیف..
من خیلی دوست داشتم..
چی شده ؟