" من دلم بهانه ی تو را دارد
تو میدانی بهانه چیست؟!
بهانه همان است که
شب ها
خواب را از چشم من می دزدد."/عباس_معروفی
آدم گاهی پر از حرف میشه..
پر از حرف..
چند روز پیش با اینکه جشن داشتیم اما خوب چون خوش اخلاق کمی بداخلاق شده بود بهم حس خوبی نداده بود این سفر..
وقتی اروم نیست اصلا نمیتونم اروم باشم و لذت ببرم از لحظه هام و این بدترین خصوصیت اخلاقی منه..
همه چی باید اروم باشه تا من حالم خوب باشه و خدا نکنه طرف مقابلم رو بیشتر از خودم دوست داشته باشم..
دیگه کلا حال و حس روح و روانم میوفته درگرو حال و هوای اون..
یک هفته کامل هروز درگیر کار و جلسات بود..
کلا هم آدمی که یک لحظه بیکار نیست
و تمام این حجم این دلتنگی من انباشته میشه و میرم تو خودم.
گاهی میگم کاش باهم یه جا همکار نبودیم اون وقت واسه دیدن هم کلی دنبال تایم خالی میگشتیم..
اما بعدش میگم نه همین چند ساعت هم کلی ..حتی گره نگاهامون ..شوخی یواشکی..بوسه های از راه دور..
حالتو به حال یکی دیگه گره نزن .بالاخره زندگی بالا پایین داره.شاید اگه حالت خوب باشه بتونی حال اون رو هم خوب کنی
آره موافقم..
اما دوستش دارم بیشتر از خودم و این دست خودم نیست
دست تو نیست :))))